جایگاه معرفت شناختی عقل عملی نزد ابن سینا
Authors
abstract
ابنسینا با خارج کردن قضایای کلّیِ مربوط به عمل، از قلمرو عقل عملی، جایگاهی متفاوت برای این قوه ترسیم میکند. بیان شیخ درباره محرکه و مدرکه بودن عقل عملی متهم به تعارض است. در راستای حل این تعارض می توان نشان داد که با وجود تأکید شیخ بر محرکه بودن عقل عملی، ارتباطهای سه جانبهای که وی برای عقل عملی با بدن و عقل نظری و نفوس افلاک قائل است، مستلزم نوعی ادراک برای عقل عملی است. این قوه در ارتباط با عقل نظری کلیات عقلی را برگرفته و در قیاس های عملی خود به کار میبندد. در ارتباط با بدن از ادراکات جزئی قوه متخیله بهره میبرد و در اتصال با نفوس افلاک، حقایق جزئی را شهود میکند؛ اما عقل عملی ادراک به معنای اتصال مستقیم به عقل فعال و دریافت حقایق کلی را ندارد. بدین سبب شیخ معنای ادراک و تعقل را در عقل عملی و نظری یکسان نمیداند و اطلاق نام عقل بر این دو را اشتراک لفظی به شمار آورده، بر محرکه بودن عقل عملی تأکید میکند.
similar resources
جایگاه معرفت شناختی عقل فعال در اندیشه ی ابن سینا
جایگاه عقل فعال در نظام اندیشهی مشائیان و به ویژه در نزد ابنسینا، بسیار مهم و اساسی است. این موجود هم در ساختمان هستی نقش بیبدیلی دارد و هم در فرایند معرفت انسان. آنچه این نوشتار در پی آن است، تبیین جایگاه معرفتشناختی عقل فعال در نظام اندیشهی مهمترین فیلسوف مشائی جهان اسلام، یعنی شیخ الرییس ابوعلی سینا است. به باور ابنسینا، معرفت بشر بدون وجود عقلی مفارق و قدسی به سامان نمیرسد و فراین...
full textجایگاه معرفت شناختی عقل فعال نزد ابن سینا
ابن سینا از جنب? معرفتی، انسان را عامل ادراک می داند که با نفس ناطقه یا عقل جزئی خویش با طیّ مراحل تعقّل، به مرتب? اتصال با عقل فعّال می رسد و از صور معقول? افاضه شده از سوی عقل فعّال، بهره¬مند می گردد. چگونگی افاض? صور عقلی از جانب عقل فعّال و استفاض? آن از سوی نفوس بشری و کیفیّت ارتباط انسان با عالم ملکوت و عقول مجرّده، از دغدغه¬های ذهنی فیلسوفان الهی بوده است. پیش از ابن سینا، ارسطو بر اساس مبانی ف...
بررسی و مقایسۀ جایگاه وجودشناسی و معرفت شناسی عقل فعال نزد ابن سینا و توماس آکوئینی
عقل فعال بعد از ارسطو جایگاه متفاوتی در اندیشۀ فیلسوفان داشته است. هریک بنابر نیاز و خلأیی در فلسفة خود جایگاه عقل فعال را تعیین می کردند. افلاطون کلیات را قائم به ذات، مجرد، و ثابت می دانست که در عالم محسوس نبودند. او نیازی به وجود عقل فعال حس نمی کرد، اما ارسطو، در مخالفت با استاد خود، کلیات را در امور محسوس قرار داد، از آن جا که ارسطو از عقل به صورت مبهم و در مقایسه با حس سخن گفت، برای تبیین...
full textبررسی و مقایسۀ جایگاه وجودشناسی و معرفتشناسی عقل فعال نزد ابن سینا و توماس آکوئینی
عقل فعال بعد از ارسطو جایگاه متفاوتی در اندیشۀ فیلسوفان داشته است. هریک بنابر نیاز و خلأیی در فلسفة خود جایگاه عقل فعال را تعیین میکردند. افلاطون کلیات را قائم به ذات، مجرد، و ثابت میدانست که در عالم محسوس نبودند. او نیازی به وجود عقل فعال حس نمیکرد، اما ارسطو، در مخالفت با استاد خود، کلیات را در امور محسوس قرار داد، از آنجا که ارسطو از عقل به صورت مبهم و در مقایسه با حس سخن گفت، برای تبیی...
full textعلم بالقوه نزد ابن سینا
ارسطو با ابداع تمایز بالقوه و بالفعل به حل تناقضهای فلسفههای پیش از خود پرداخت. ابنسینا برای حل مسائلی در معرفتشناسی، از این تمایز استفاده میکند و از اصطلاح علم بالقوه بهره میبرد که مصادیق آن در فلسفۀ او قابل استخراج است: علم به نتیجۀ مستتر در مقدمات، علم به برخی قوانین منطق، علم به مقومات ماهیت، علم به بدیهیات، علم به تعقل و خودآگاهی. مصادیق علم بالقوه در دو نکته مشترک هستند. نخست اینکه...
full textMy Resources
Save resource for easier access later
Journal title:
حکمت سینوی (مشکوة النور)Publisher: دانشگاه امام صادق علیه السلام پردیس خواهران
ISSN 17356687
volume 18
issue 51 2014
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023